(سانسور اوستا در عصر پهلوی)
استاد ابراهیم پورداود نخستین پرچمدار اوستاشناسی و مترجم اوستا به زبان فارسی بود. سال ۱۳۰۵، او در اولین مقدمه اوستای خود یادآور شد که پس از سالیان دراز مفتخر است که برای اولین بار ترجمه ای از اوستا را به دست هم میهنانش می رساند که "میخواهند زرتشت سپنتمان را بهتر بشناسند و از مندرجات اوستا چیزی بخوانند ولی دسترسی بآن ندارند." (۱) و نوشت "سرافرازم که پس از هزار سال انقراض دولت زرتشتی اول کسی هستم که معنی سرودهای پیغمر ایران را بزبان امروزی آن مرز و بوم در آورده بمعرض مطالعه عموم میگذارم."(۲)
اوستا دارای پنج قسمت است ۱. یسنا که در آن سرودها و پرستشها است و گاتها که سرود ها و مناجات زردشت است جزء همین حصه است ۲. و یسپرد که در آن ادعیه و نمازها به معبودان است۳. وندیداد که در آن احکام شریعت زردشت است ۴. -یشتها که در آن ستایش و سپاس و پرستش خدا و فرشتگان است ۵. خورده اوستا که در آن ادعیه و نمازها است.
گرچه پورداود وندیداد را ترجمه کرده بود اما هرگز آنرا منتشر نکرد. پورداود مینویسد: وندیداد درباره "نظافت و غسل و تطهیر و [...] و اجتناب از لاشه و مردار در توبه و انابه و کفاره [...] وناخن چیدن و بریدن مو [...]" است. اما چطور استاد سنگسار کردن و تطهیرانسان با شاش گاو را قلم انداخته اند؟ در مقدمه نود صفحه ای پورداود سخنی از اینکه چرا ترجمه وندیداد در اوستای او نیامده نیست.
پورداود مانند بسیاری دیگر از همنسلان خود از اعراب بیزار بود و تعصبات ناسیونالیستی داشت. شاید همین احساسات بود که مانع انتشار بخش عمده ای از اوستا برای بیش از نیم قرن شد. سال ۱۳۷۱، ۶۶ سال بعد از اولین ترجمه اوستا، وندیداد توسط جلیل دوستخواه برای اولین بار بزبان فارسی منتشر می شود. دوستخواه با یادی از استاد خود پورداود متذکر شد که استادش "آرزوی انتشار [وندیداد] را داشت."(۳) " اما در گزارش «اوستا»ی «پورداوود»، جای «وندیداد» خالی ماند." چرا؟ چون استاد پورداود اصولا علاقه ای به انتشار این قسمت از اوستا نداشته است. (۴) و شاید هم اصلا آن قسمت از ترجمه پورداود بکلی از بین رفته باشد.
در اینجا بچند نمونه از احکام وندیداد میپردازیم که ممکن است نشان دهد چگونه احساسات ناسیونالیستی زمانه می توانسته مانع انتشار وندیداد شده باشد:
حکم نزدیکی پیوسته با زنی که دچار قاعدگی است، همانند سوزاندن تن مرده پسر خویش است و سوزاندن بدن هر مرده ای نزد زردشدیان از بدترین گناهان است و پاداش آن سنگسار است. (۵)
سزای غسل دادن کسی که شریعت نیاموخته چیست ؟ پس اهورا مزدا گفت: مزدا پرستان با زنجیر او را ببندند ... لباسش را بکنند وسرش را پوست تا پوست ببرند و بدنش را به مخلوق لاشخور ... بدهند. (۵a)
پاداش پیمان شکنی در نزد اهورا مزدا کدام است؟ هزار تازیانه با اَسپَههِ – اَشترا، هزار تازیانه با سَرَوشُو- چَرَنَ" (۶)
با زنان در دوران قاعدگی چگونه باید رفتار کرد؟
ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد – باید از وی در چه فاصله باشد؟اهورامزدا پاسخ داد و گفت: مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی باشد – باید از وی سه گام فاصله داشته باشد.در کدام ظرف باید نان برای وی همراه آورد، در کدام ظرف باید آب جو برای وی همراه آورد؟در یک ظرف آهنی یا سربی و یا هر ظرف فلزی معمولی.چه مقدار نان و چه مقدار آب جو باید همراه آورد؟اهورامزدا پاسخ داد و گفت: دو قطعه نان خشک و یک مقدار آب جو – یا شربت جو – و از خوراک کم ممکن است ناتوان و ضعیف شود.هرگاه وی را کودک لمس نماید باید دست ها و سپس تن کودک شستشو شود." (۷)
در وندیداد تکليف زنی را که کودکی مرده بزاید چنین تعیین کرده است:"ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته باشاش گاو به اندازة سه لقمه، شش لقمه یا نه لقمه میل کند"(۸)
و صد البته این احکام اجرا هم میشده اند. در سال ۵۳۸ ق.م. سنگسار مردی که از آیین زرتشتی روی گردانده و بمذهب دیگری درآمده (margarzān) ثبت شده است (۹). این سنت در اسلام نیز وجود دارد، و آنرا ارتداد مینامند و مستوجب مجازات مرگ است. بنابراین، حکم سنگسار در ایران قبل و بعد از اسلام رایج بوده است.
پس میبینیم چرا ممکن است بعضی از این احکام در دورانی که حکومت می خواست شکوه ایران باستان را بمردم نشان بدهد، نمی توانسته مطلوب چاپ و ابتیاع باشد. ظهور حکومت رضا شاه به عنوان یک ملیگرای باستانگرا، زمینهی را برای حضور باستانشناسان و باستان پژوهان در ایران مهیا کرد. با این کاوشها فصل نوینی در مطالعات و تاریخنگاری ایران باستان در ایران آغاز شد. حکومت رضا شاه که وحدت ایران را با تکیه بر تاریخ و فرهنگ ایران باستان امکانپذیر میدانست،همهگونه مطالعات ایران باستان را تشویق می کرد. اما متاسفانه بسیاری از ترجمه ها و تحقیقاتی که در این دوران انجام شد باید دوباره مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرند تا صحت علمی و درستی آنها باثبات برسد.
چنان که در دانشنامه ایرانیکا آمده است, احکام مجازات همجنس گرائی در آئین زرتشتی و دیانت شیعه هم بی شباهت نیست. (10)
در وندیداد مجازات مردی که با رضایت وارد عمل لواط شده باشد, هشتصد ضربه شلاق است. Vd. 13.2 در اوستا می بینیم که "مفعول" را می توان با مصونیت کشت. (Fragment, Vd. 7.52.3) این مصونیت در متون بعدی زرتشتی, کشتن کسی را که به سکس انال مشغول شده را کرداری نیک می داند. Dādestān ī dēnīg, question 76, ed. Anklesaria, 1958, p. 146; SBE, vol. 18, pp. 223-24
مفصل ترین بحثی که در متون این دوره پیدا می کنیم در کتاب دادِستان دینیگ 71-76 (ed. Anklesaria, 1958, pp. 140-47; SBE, vol. 18, pp. 216-27 [سؤال 72-77]) می خوانیم که سکس آنال امری اهریمنی است و بوسیله اهریمن پایه گزاری شده تا مایع بدنی مرد و زن با هم در نیامیزند و زندگی و حاصل خیزی تخطئه شود. (11)
پانویسها و منابع:
برای دیدن وندیداد ترجمه جلیل دوستخواه اینجا کلیک کنید.
قسمت اول وندیداد
قسمت دوم وندیداد
(۱) اوستا ترجمه ابراهیم پورداود. صفحه ۱. دیباچه نوشته ابراهیم پورداود.
(۲) همانجا. ص. ۱۱
(۳) اوستا. ترجمه جلیل دوستخواه. چاپ اول. تهران. انتشارات مروارید. ص. ۷ . سرآغاز.
(4) همانجا. ص ۶۵۳. دوستخواه می نویسد: استاد گزارش این بخش را در سال های اوج کار و کوشش پژوهشی خود به انجام رسانده؛ اما ویرایش و تدوین نهایی آن را موکول به پایان یافتن کار انتشار دیگر بخش های گزارش خود کرده بود. وی در پاسخ این پرسش نگارنده که چرا اقدام به انتشار آن نمی کند، چنین استدلال می کرد که این گزارش، چند ده سال پیش صورت پذیرفته و نیازمند بررسی و مقابله ی دوباره با متن و منابع مربوط بدان و ویرایشی سرتاسری است که در سال های پیری و ناتوانی، دیگر از وی برنمی آید و انتشار آن را به همان صورتی که هست نیز روا نمی داند و امیدوار است که روزی یکی از همکاران و دوستان جوان وی این کار را به نحو شایسته ای به سرانجام برساند. دست نویس سالخورده ی گزارش «وندیداد» تا واپسین روزهای زندگی استاد، روی میز کار او بود؛ اما متاسفانه پس از درگذشت وی، دقت کافی در حفظ میراث پژوهشی او به عمل نیامد و آن دست نویس نیز در میان کاغذها و یادداشت های دیگر وی پراکنده شد و در نقل و انتقال های خانوادگی از میان رفت و بدین سان، کار انتشار گزارش فارسی «وندیداد» پورداوود به کلی منتفی شد.
(۵) همانجا. ص. ۸۳۹
(۵a) همانجا . ص. ۷۸۰
(۶) همانجا. فرگرد. چهارم بخش دوم .ص،۶۹۰
(۷) وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص ۲۳۹
(۸) وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 128 [برای اطلاع بیشتر به جلد دوم وندیداد، با پژوهش آقای هاشم رضی، ص 652 نیز بنگرید].
(۹) تورج دریائی. http://www.tourajdaryaee.com/commentary/on-the-earliest-reference-to-stoning-in-iran/
(10)http://www.iranicaonline.org/articles/homosexuality
(11) Prods Oktor Skjærvø. HOMOSEXUALITY i. IN ZOROASTRIANISM
http://www.iranicaonline.org/articles/homosexuality-i